کد مطلب:150312 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:200

آنگاه که همه احساس حیات کنند
اوایل انقلاب و جنگ تحمیلی را به یاد دارید، از گوشه دهات خراسان،


پیرزنی به عشق جنگ با صدام، تخم مرغ هایش را برمی داشت و به جبهه هدیه می كرد، من خودم، پیرزنی را دیدم كه با دمپایی بسیار فرسوده ای كه ته آن از بین رفته بود، پتوی نویی را كه با فروش آن می توانست شاید 20 جفت دمپایی بخرد آورده بود تا به جبهه كمك كند، این فرد احساس حیات می كند، این آدم در نظامی كه وصل به آسمان است بی خود نیست، اما حالا انسانی را ببینید كه جامعه اش به آسمان وصل نشده باشد مثلا شعار می دهند «ایران آباد» آن هم آبادی كه منظورش مثل آبادانی آمریكاست، نه آبادانی كه آسمان به زمین وصل است، در این شعار از هر كه می خواهید بپرسید كه آیا احساس حیات و نتیجه می كنید؟ من نمی گویم از آن پیرزن فقیر پرسید، از آن برج ساز كه پول پارو می كند بپرسید می بینید او از همه بیشتر احساس بی فایدگی می كند.

حسین علیه السلام برای انسانیت غصه می خورد و با این نگاه حسینی است كه معلوم می شوم نظم و امنیت معاویه ای، پوچی را تا مغز استخوان انسانیت نفوذ می دهد و هیچ كس هم نمی داند چه دردی دارد؟ همه حس می كنند كه بی خود هستند! زن و شوهر به هم بد می گویند! آن یكی می گوید از وقتی با تو ازدواج كردم دیگر نشاط ندارم! دیگر می گوید تو مرا بدبخت كردی! همه در بدبختی اند، ولی نمی دانند كه بی حسین علیه السلام هستند، نمی دانند كه زمین از آسمان منقطع شده است. وقتی كه در روزنامه ها بنویسند: دین یك امر شخصی است، هر كس بخواهد می تواند خودش مثل صوفی های زمان معاویه دیندار باشد. این نظریه غیر از آن عقیده ای است كه می گوید زمین باید بر اساس ریزش وحی آسمان، سیراب گردد و به یك معنا حكم خدا باید در آن جاری شود. شما جریان ولید بن عتبه (مشروب خوار مشهور در محراب كوفه) را خوانده اید، حضرت علی علیه السلام به عثمان گفتند: به او باید حد بزنید ولی عثمان حد نمی زند، حضرت علی علیه السلام او را گرفتند و حد زدند، حد یعنی چه؟ یعنی حكم خدا برای مشروب خوار در زمین جاری شود، حالا چرا حضرت نگران اجرا نشدن حد برای ولید هستند؟ علی علیه السلام می فرماید: اگر حكم خدا اجرا نشود، بركات آسمان از زمین قطع می شود، یعنی انسان دیگر نمی تواند با آسمان ارتباط


برقرار كند، یعنی دریچه ارتباط انسان با عالم معنا قطع می شود یعنی انسان پوچ، بی خود و بی ثمر و بی حاصل می شود. شریعت برای این نازل شده است كه وقتی من نماز می خوانم رابطه فردی من با آسمان قطع نشود و روح جمع و اجتماع با آسمان قطع نشود، و اینجاست كه اگر معاویه حاكم شود، با كفش هایش، بالای منبر كوفه می رود و می گوید:ای مردم، من نیامده ام كه مسلمان باشید می خواهید باشید، می خواهید نباشید، من آمده ام بر شما حكومت كنم. و به همین دلیل است كه عمروعاص، پس از شهادت حضرت علی علیه السلام و حذف امام حسین علیه السلام از صحنه حكومت، وقتی وارد كاخ معاویه شد گفت السلام علیك ایها السلطان، سلطان یعنی كسی كه بر جامعه تسلط دارد و هدفش نیز همین است. در حالی كه بر اساس شریعت محمدی صلی الله علیه و آله حاكم یعنی كسی كه واسطه اجرای حكم خدا بر زمین است. عمروعاص خیلی خوب فهمیده بود كه معاویه برای چه آمده است.

تلاش نمایید پوچی حكومت غیر حسینی را بشناسید و پوك نمودن مغز استخوان بشریت را در آن بنگرید، تا به این نكته برسید كه این پوچی و پوكی فقط با حسین علیه السلام قابل اصلاح است. اگر می بینید كه اداری ما، كارمند ما، بازاری ما، حس می كنند كه در حال خلاص شدن می باشند، بدانند كه فقط با حسین علیه السلام می شود نجات پیدا كرد و بنده در بیان این موضوع هم احساساتی نیستم. در جلسات قبل اشاره شد كه باید روی فرهنگ معاویه خیلی شناخت پیدا كنیم تا بتوانیم شرایط زمان خود را درك كنیم، زمان ما، غرب زده است و معاویه نیز غرب زده است، در شامی زندگی می كند كه متعلق به رم است و مشاوران رمی معاویه برنامه ای طراحی نمودند تا اسلام را در قالب رمی و یونانی استحاله كنند و فقط حسین علیه السلام است كه برای نجات دادن اسلام، این فرهنگ را می شناسد و درصدد مقابله با آن برمی آید، امروز ما با همان فرهنگ رمی معاویه ای درگیر هستیم و با همان فرهنگ و نهضت و روش حسین علیه السلام می توانیم در برابر آن بایستیم.

اگر انسان به آسمان غیب نیندیشد بدون آنكه بخواهد، طعمه این پوچی خواهد شد و سرد و غم زده خواهد مرد. مطالعه ای داشتم در خصوص خانواده های


معروفی كه در این 50 سال اخیر در عینی كه كمال معنوی داشتند به شدت از بین رفته اند، به عنوان مثال اولین گوینده زن رادیو ایران از خانواده یكی از علماست و یا پسر حضرت آیة الله حائری یزدی یعنی دكتر مهدی حائری كه در لندن كتابی تحت عنوان «حكمت و حكومت» در سال دهم انقلاب اسلامی به چاپ می رساند كه یك جمله آن این است كه جمهوری اسلامی یك رژیم فاسد غیر اسلامی و غیر انسانی است. [1] این جمله در زمانی گفته شده است كه امام خمینی (ره) زنده بود و در حال جنگ بودیم. در جمله ای از كتاب می گوید: «با یك رفراندوم عامیانه و جاهلانه این حكومت را بر مردم تحمیل كردند.» یعنی اصلا این ملت شعور نداشت و نفهمیدند كه به چه چیزی رأی دادند؟!

من می خواهم بگویم چطور شد كه اینها به پوچی و هیچی رسیدند تا توانستند این نظام مقدس را پوچ بدانند و باید بیدار باشیم كه سر ما نیز به خطر است. شما به بعضی از بچه های حزب اللهی دیروز نگاه كنید، تا دیروز دانشجوی خط امام بود امروز می رود با آن آمریكایی كه در كشور ایران لانه جاسوسی درست كرده و به عنوان گروگان دستگیر شده، دست می دهد و می گوید ما عذر می خواهیم كه به جاسوسخانه شما حمله كردیم و شما را دستگیر نمودیم. چرا اینها به این بدبختی و بی هویتی رسیدند؟ اگر انسان به آسمان غیب نیندیشد، توسعه، پیشرفت و مدرن شدن برایش مسئله مهم می شود و بدون آنكه بخواهد طعمه این پوچی می شود و ناخودآگاه و سرد و غم زده خواده مرد. بعضی از این اشرافیت زده ها كه ابتدا آتش عشق به نظم معاویه ای تار و پود وجودشان را گرفته، وقتی از اروپا می آیند با چه ولعی می گویند اگر نظم می خواهید نظم آنجا. آنجا چه نظمی است؟ نظم زمینی، من و شما هیچ كدام مخالف نظم نیستیم، اما نظمی كه مرا از آسمان قطع كند، غیر از نظمی است كه مرا به آسمان وصل كند. در روزنامه ای خواندم كه اروپایی ها آنقدر منظم هستند كه مثلا فلان كارمند، امسال می داند كه 5 سال دیگر در فلان روز ساعت 2 بعدازظهر حكم


بازنشستگی را خواهد گرفت و از همین حالا برای جشن بازنشستگی خود در جزیره سیسیل در فلان هتل نوبت می گیرد، عجیب در زمین منظم هستند! و نظم زمینی، انسانهایی را كه آسمان را نمی شناسد، می رباید.


[1] كتاب حكمت و حكومت صفحه 216